۱۰ – ۱ رویکرد مرکز به آموزش ریاضی
هژمونی خدایگان عصر جدید، پا را تا سن کودکی و نزدیک به شیرخوارگی هم گذاشته است، انواع روشهای ریاضی برای کودکان حاصل پیوند طمع دلالان آموزشی و این « ترس از عقب افتادن» است که ظالمانه دنیای کودکان این زمانه را غصب کرده است.
ریاضیات این قدرت بلامنازع در سیستم آموزشی، به راحتی آیندهی دانش آموزان را قضاوت و مشخص میکرده و میکند. دانش آموزی که دریادگیری این دانش موفق بوده به سرعت به ردهی بالای کلاس و مدرسه و نظام آموزشی صعود میکند و آن دیگرها هرچه هم مستعد و باهوش وتوانمد در زیرپلکان ترقی متوقف میشوند.
ریاضی در عالم امروز، بی رحمانه، طبقهی اجتماعی تولید میکند، جایگاه اجتماعی یا پرستیژ می سازد و مجازاً قدرت می بخشد؛ هرکس در اصطلاح» ریاضی اش خوب باشد» وجود دارد، دیده میشود و هر کس غیر این، انگار عدم است، انگار نیست.
در مرکز پاک ما برآن شدیم که این بت بزرگ را بشکنیم و کافر به مذهبش شویم تا همه چیز واقعی شود و ریاضی هم به عنوان یک علم مثل سایر علوم، در حد خودش و در جای خودش؛ بها دار باشد و البته با توجه به ویژگی هایش.
ریاضی دانشی است با سلسه قضایا و عبارات منطقی به هم پیوسته و غالباً انتزاعی، فلذا یادگیری و رشد در این دانش منوط به مهارتهایی همچون انواع دقت، تمرکز، انواع حافظه و… میباشد که متعلم این دانش، باید، ابتدائا حدی مقبول از این مهارتها که انها را مهارتهای ذهنی می نامیم را داشته باشد و در ادامه دراثر ممارست و ذهن ورزی با مسائل ریاضیات این مهارتها تقویت شده و ارتقاء نیز می یابد. پس ریاضی ابزاری مناسب میباشد هم برای سنجش مهارتهای ذهنی افراد در سنین آغازین تحصیل و هم درجهت ذهن ورزی و تقویت مهارتهای مذکور.
ریاضیات اگر به فرمولهای حل مسئله و روشهای تستزنی تقلیل پیدا نکند، در معنای کلی فهم شود و ارتباطش با واقعیت مشخص باشد، برای آمادهسازی ذهن و اصطلاحاً ذهنورزی بسیار مفید است. «ریاضی» با «ریاضت» همریشه است و اگر بتوانیم به شکل خودانگیخته و درونزا دانشآموزان را با علاقه به تکلف و سختیِ ذهنی و منطقیِ ریاضی مشغول کنیم، گام بلندی در راستای تقویت ذهنی ایشان برداشتهایم. نتیجهی این امر، آماده شدن ذهن متربیان برای کلنجار رفتن با مسائل عمیقتر و آموزش فکر کردن به معنای دقیق کلمه است.
قول مشهوری که «دانش آموزی که ریاضی اش خوب است همه ی درسهای دیگرش هم خوب است» به این علت بر درصد بالایی از دانش آموزان صدق میکند که رشد در سیستم آموزشی ارتباط تنگاتنگی با رشد مهارتهای ذهنی در سالهای قبل از مدرسه دارد و کودکی که با حد مطلوبی از مهارتهای ذهنی وارد مدرسه میشود از همان ابتدا در مسیر پیشرفت در یادگیری قرار گرفته فلذا با افزایش روزافزون اعتماد به نفس و خودباوری اش و همچنین ارتقاءِ مهارتها، متناسب با سن رشدی در زمرهی خوبان نظام آموزشی قرار میگیرد و بالعکس کودکی که به هر علتی در بعضی از مهارتها ضعف داشته باشد بالطبع در زمینهی یادگیری، مخصوصاً ریاضیات، دچار مشکلاتی میشود و بسته به عمق مشکل به صورت روزافزون از خودباوری اش کاسته شده و آرام آرام در نقشی که سیستم برایش تعریف میکند جای میگیرد و تا پایان تحصیلات در همان نقش باقی میماند.
در روند کلی آموزش ریاضی و بسط گفتمان آن همواره باید متذکر این نکته باشیم که دامن زدن بیش از حد به نگاه ریاضیاتی و نگریستن به جهان صرفاً از پشت چارچوب اعداد، میتواند این آسیب را در پی داشته باشد که کفهی کمّیِ ماجرا بسیار سنگینتر از کیف آن شود و دیگر حرف زدن از راز و مستوری و ذوق و حکمت و هنر با بچهها دشوار شود؛ بچههایی که «چیز» ها را تا به زبان اعداد ترجمه نشوند، نمیفهمند!
بر کسی پوشیده نیست که ریاضیات و فهم ریاضیاتی از عالم، چه تأثیر شگرفی بر تولد و رشد ساینس داشته است. تو گویی جهان برای انسانی که در آغاز مدرنیته اراده کرد مرکز عالم باشد، جز با ریاضیات و اعداد به چنگ نمیآمد. لذا میبایست این تذکر وجود داشته باشد که برای تحقق هدف ذهنورزی، هر زمان که متربیان به توانایی لازم رسیدند، از دیگر مجاری منجر به ذهنورزی مانند منطق و فلسفه و نقد هنری و… بهره ببریم.